دلم میخواهد برایت بمیرم...برای این حجم از عشقی که بین تو و پرودگارت موج میزده است...برای قشنگی هایت که آدم را دیوانه میکند...
برای تو که از مدلت خوشم میآید...برای این که در عین حالی که در آمریکا، مهد افکار سکولاریست بودهای، خدای دلت را هیج وقت گم نکردهای...
برای این که چمران بودنت را فراموش کردی ...و خودت را بابای همه ی بچه های جبل عامل کرده ای...
این هوای گرفته و داغان ، عجیب یکی مثل تو را کم دارد...
به بهانه ی سالگر شهادتش...
#شمران_دلم
1396/9/9
…
…
…
/\
1397/9/9
سلام عزیزدلم
چند وقتی است می خواهی برایت بنویسم- طاقچه بالا میگذارم که کم نیاورم، انگار که نویسنده ی بزرگی چون تولستوی، داستایوسکی، کافکا یا جین آستین هستم!!! البته این آخری که نیستم، آخر او زن است و هیچ نشان زنانگی در من نیست!!- اولین سالگر عقد و همراهی و همنوایی و هم نفسی مان بهترین فرصت است برای از تو نوشتن، برای تو نوشتن.
یک سال به اندازه یک پلک به هم زدن گذشت، اما خوش گذشت، به خوبی گذشت. با وجود تک دعوا و ق
همه در هنگام مناسبت ها مثل تولد ، سالگر ازدواج ، فارغ التحصیلی و .. . به دنبال یافتن یک کادو بسیار زیبا و ماندگار و قشنگی می گیردیم که بتوانیم توسط آن هدیه شخص مورد نظر خودمان را خوشحال بکنیم به گونه ای که هر وقت آن هدیه رو مشاهده می کند به یاد ما بیافتد.
برخی از هدیه ها ممکن جنبه مادی بسیار بالایی نداشته باشد ولی ما می توانید ارزش بسیار زیادی به آن ببخشیم.
ما سعی کردیم در این مقاله یک ایده بسیار زیبا و تا حدودی خاص و جذاب برای شما بیان بکنیم و آن
دیشب سالگر فوت پدر شوهرم بود
همسر سردرد گرفته بود شدید
دم عوارضی به مادرشوهرم زنگ زد و هماهنگ کرد و برگشتیم خونه.
طفلکی همتا وقتی فهمید چقدر ناراحت شده بود و نگران بود....
امروز عصری خونه مادر شوهرم بودیم
به مادر شوهرم گفتم قرار بود به کسی نگید دیگه ناراضی بودین و می دونستیم اونها زنگ می زنن و ...
اونها می خواستن مادرشوهرم هم با ما مخالفت کنه
گفته چرا شما چیزی نگفتی و زندگی رو این دختر ساخته و الان اینجوری و اونجوری
مادر شوهرم هم گفته، منم گ
از حال و احوالم بپرسی باید بگم خوبم، دیگه نگران کاروبار نیستم، نگران آینده نیستم، نگران هیچچی نیستم جز دو تا چیز؛ عزیزهایی که ازشون دورم و زندگیای که حسابکتابش مونده.
البته الان یه سری از حسابکتابها انجام شده، کاروبار این طرف هم جور شده، چیه؟ نکنه فکر کردی اگه کسی بمیره دیگه کاروبار نداره؟
خب راستش دلتنگی هم دارم، دلخوری هم دارم. غیر از همون روز خاکسپاری دیگه کسی نیومد بالاسر قبرم؛ فکر کنم بهخاطر اینه که وقتی زنده بودم همیشه از
درباره این سایت